10 کاری که باید هر شخصی قبل از مرگ خود انجام دهد

ده کار که قبل از مرگ باید انجام داد

اگرچه پایان عمر آدمی کاملا” مشخص نیست و هر لحظه ممکن است مرگ گریبان انسان را بگیرد، اما اغلب با تقریب چندین سال انسان می تواند مابقی عمر خود را تخمین بزند(مگر در حوادث و مواقع استثنا). شاید درست کردن یک لیست کمی سطحی به نظر برسد، اما شاید گزینه های این لیست بتواند نظر کسانی را جذب کرده و جرقه ای در ذهن آنها ایجاد کند. مجموعه زیر پیشنهاداتی است که سعی شده، مواردی معرفی شوند که برای لحظات و روزهایی قید فکر آینده و گذشته را از ذهن به در کرده و در لحظه زندگی کنید..

در سال 1902، سسیل رودس (Cecil Rhodes)، در بستر مرگ بود و با وجود اینکه تنها 48 سال داشت، عمری بسیار پربار را پشت سر گذاشته بود. او بزرگترین امپراطوری الماس و طلای آفریقای جنوبی را در دست داشت، کیلومترها راه آهن، از میان طبیعت بکر احداث کرده بود و یکی از حاکمان پر قدرت زمان خود بود. او از هیچ به همه چیز رسیده و با این وجود در بستر مرگ زمزمه کرد بود:” کار کمی انجام شد و بسیاری از آن باقی است”.

منظور او چه بود؟ آیا ممکن است او همچنان به پول بیشتر، املاک وسیع تر یا قدرت فکر میکرده؟ یا میخواسته زمان بیشتری را در دفتر کار خود بگذراند؟ اما باید بدانیم که آنچه در این لحظات آخر به عنوان “کاری که باید انجام میشد” در ذهن افراد نقش میبندد، به کلی متفاوت است. شاعر و مبارز آزادی خواه کوبایی، ژوزه مارتی José Martí، کارهایی که هر انسانی قبل از مرگ باید انجام داده باشد را نام برد، هیچ اشاره ای به “آزاد سازی یک کشور” نکرد، او سه کار را مهم تر از همه دانست : کاشتن یک درخت، نوشتن یک کتاب و داشتن یک پسر. این مورد شروعی فوق العاده بود، و ما در ادامه این مقاله از مجله تاپ تینگ به آن 10 مورد دیگر را هم اضافه میکنیم.

 

1- به سفر بروید

ده کاری که قبل از مرگ باید انجام داد – سفر رفتن

در ابتدای نوشتن این مقاله به این موضوع فکر میکردم که کدام گزینه را در ابتدا ذک کنم، از بخت خوبم، نتیجه ای که حاصل شد، هم بالاترین اولویت را برای خود من داشته و هم فکر میکنم جهان شمول ترین گزینه در این لیست باشد. مقصد سفر هرکجا که باشد، با هر هدفی که باشد اهمیتی ندارد، نفس سفر است که مهم است، دیدن، رفتن، و خیلی وقت ها ترک کردن مکان فعلی و… . برای عاشقان طبیعت شاید جنگلهای بکر آمازون یا صحراهای بی انتها و برای موسیقی دانان، اسکالا (La Scala) و بایروت (Bayreuth محل تولد واگنر) محل نیایش باشد. در واقع مقصد هر شخص، جایی است که او آن را مقدس و قابل احترام میداند، جایی که انسان خود را بخشی از چیزی بسیار بزرگتر ببیند. آنچه به دست می آید، تجربه ای است بی نظیر که در شنیدن نوای پر شکوه کر کلیسای سن پیتر (St. Peter) یا تماشای اولین قدمهای یک غزال کوچک متجلی میشود.

 

2- محبوبترین خوراکی را که همیشه به آن فکر میکنید بخورید

ده کار که قبل از مرگ باید انجام داد – خوردن غذای مورد علاقه

شاید در ابتدا ساده به نظر بیاید، اما میخواهم داستانی را در این قسمت برایتان تعریف کنم. شخصی را میشناختم که دچار بیماری نای شده بود و دکتر او را از خوردن غذاهای سخت مثل نه دیگه محروم کرده بود. او همیشه عاشق ته دیگ غذا بود و این مورد برای او تبدیل به یک حسرت شده بود. بعد از مدتی بیماری او وخامت یافت و دکتر او را از خوردن غذاهای عادی مثل برنج و سیب زمینی و… هم محروم کرد، او فقط میتوانست غذاهای آبکی را ببلعد. بعد از مدتی حتی از این مورد هم محروم شد و فقط با دستگاه های مخصوص مواد غذایی را وارد معده خود میکرد. خاطرم هست که او بیان میکرد، دیگر مهم نیست غذا چی باشد، فقط میخواهد برای یک بار دیگر لذت بلعیدن و لحظه شیرین قورت دادن غذا را تجربه کند. بعد از مدت ها این شخص زمان خود را صرف این میکرد که به رستوران رفته و از دیدن لحظه بلع غذا توسط دیگران لذت ببرد.

وقتی زمان موعود میرسد، احتمال زیادی وجود دارد که شخص در حالتی نباشد که از تجربه تازه و رویایی در خوردن لذت ببرد، اما اگر از قبل برنامه ریزی کنیم و آن را زودتر امتحان کنیم، بعدها احساس غمبن نمیکنیم. اگر غذای مورد نظرتان گران است، به آن به عنوان یک تجربه تکرار نشدنی نگاه کنید، شرایط را فراهم کنید و یک بار هم که شده به قیمت آن توجه نکنید.

 

3- قله بلندی را فتح کنید

ده کاری که قبل از مرگ باید انجام داد – صعود به یک قله

گفته میشود که دوران رنسانس در دهه 1330، با صعود پترارک (Petrarch) پژوهشگر و شاعر ایتالیایی قرن 14، به قله ای در پرووینس (Provence) آغاز شد. در آن زمان بالا رفتن از کوه، کاری نبود که مردم در تعطیلات به آن بپردازند و کوه مکانی خطرناک و بیهوده تلقی میشد. در آن زمان حتی کوه ها را موردی برای بی توجهی به خداوند و نزدیکی به آن را گناه میدانستند. پترارک در کتاب اگوستین قدیس عبارتی را دیده بود که در آن افرادی را که ” کوه های مرتفع را ستایش میکردند” را به شدت ملامت کرده بود. ابتدا این شاعر با دیدگاهی قرون وسطایی سعی کرد به خود بقبولاند که بهتر است با رجوع به درون و شناخت روح خود، بر کنجکاوی خود پیروز شود اما پترارک همواره کنجکاو، در نهایت از کوه 1800 متری موطن خود بالا رفت و از آنچه دید بسیار شگفت زده شد و در نوشته های خود بر این تجربه بی نظیر بسیار تاکید کرد. امروز، رسیدن به چنین چشم اندازی بسیار ساده است- حتی برای رسیدن به قله راه و وسیله و در همه جا مکانهایی برای استراحت وجود دارد- اما مقصود ما این نیست. مقصود، صعود بر قله آن چیزی است که همواره از آن وحشت داشته اید و اینکه در زندگی، چشم اندازی تازه بیابید.

 

4- شعری را از بر کنید و آنرا به دیگری بیاموزید

کارهایی که باید در زندگی انجام داد – حفظ کردن شعر عاشقانه

بهترین استفاده ای که از اشعار حفظ شده به یاد می آید، خواندن آن برای محبوب است و میتوانید مطمئن باشید که هیچ چیز نمیتواند بهتر از یک شعر زیبا که زیبا خوانده شود، بر معشوق تاثیر بگذارد. و حفظ اشعاری که بر دل و جان انسان تاثیر بگذارد، حس بی بدیلی است که تنها در اثر درگیر شدن با مفاهیم غنی ادبی به بار می آید. آموختن اشعار کوتاه به کودکان و فرستادن شعری مناسب برای یک دوست، تاثیر بسیار بیشتری از زیباترین کارتهای تبریک دارد.

 

5- یک دشمن سرسخت پیدا کنید

در زبان انگلیسی، یک آقا gentleman را کسی تعریف کرده اند که هرگز ناخواسته موجب آزار دیگری نشود. این تعریف میتواند دست اشخاص را برای توهین یا آزار رساندن به کسانی که مورد تنفرشان هستند، باز بگذارد، اما منظور این نیست، بلکه مقصود از این عبارت، ایستادن در مقابل زورگویی، رو کردن دست دغل بازان و مقابله با یک حریف بر سر به دست آوردن جایزه است. انسان باید در زندگی چیزی را آنقدر محترم و گرامی بداند که به خاطر حفظ آن کسی را تا حد جنون خشمگین کند. یک دشمن به شما کمک میکند تا خود را بشناسید. شوپنهاور (Schopenhauer) فیلسوف آلمانی قرن 19 گفته است:” ما میتوانیم از مرگ دشمنان خود همان اندازه غمگین شویم که از مرگ دوستانمان، به خصوص زمانی که جای آنها را، به عنوان شاهد دائمی موفقیتهایمان خالی میبینیم.”

 

6- شخصی را که بر ما بدی روا داشته، ببخشایید

کاملا” واضح است، به همین سادگی.

 

7- با چشمان خود ببینید که زمین گرد است

بهترین راه، شروع سفری دریایی است به طوری که از یکی از اقیانوسها شروع کنید و به رفتن ادامه دهید تا دوباره به جای اول برسید. اما راه ارزان تر آن سفر به قطب شمال و گذراندن شب در آغاز انقلاب تابستانی(آغاز طولانی ترین روز سال) بر روی مدار قطب شمال است. در آنجا به چشم خود خواهید دید که خورشید مسیری دایره ای را بر روی افق میپیماید.

 

8- با کسی که دوستش دارید به دیدار مجموعه ای از آثار بسیار مشهور هنری بروید

در جهان ارتباطات، همه ما با تصاویر آثار مشهور هنری آشنا هستیم، اما دیدن آنها از نزدیک، چیز دیگری است. تماشای شکوه رنگها و طرح هایی که بارها آن را در چاپ های بد، تصاویر تلویزیونی و هزاران جای دیگر، غیر از جای اصلی آن، دیده ایم، تجربه ای است توصیف نشدنی که تاثیر آن تا سالها بر ذهن و دل باقی میماند.

 

9- بر نیروی جاذبه غلبه کنید

بله، این اجتناب ناپذیرترین نیروی زمین است، اما به یاد آوردن یک حرکت طغیانی بر علیه این نیرو، حتا در بستر مرگ لبخند بر لب انسان می آورد. پرش با چتر نجات از هواپیما، پرش با طناب از پلی مرتفع، پرواز با چتر بر روی آب parasail یا پرواز با پاراگلایدر همه تجربیاتی هستند که میتوان در داخل جو زمین، در مقابله با جاذبه به آن دست یافت. به یاد داشته باشید که این پرواز خاطره انگیز را با افرادی کارکشته انجام دهید.

 

10- به شخص دیگری کمک کنید تا آنچه را شما از قادر به انجامش نشده اید را انجام دهد

شاید این چیز یکی از موارد موجود در این فهرست باشد، شاید سفری باشد که همیشه آرزوی رفتن به آن را داشته اید و به دلایلی رفتن یه آن ممکن نشده است یا داشتن لوازم مدرسه ای که در زمان شما بسیار کمیاب و گران بوده است. بالا رفتن سن، محدودیتهای خاص خود را به دنبال دارد، اما بزرگ سالی، دانایی و امکانات مالی بیشتر را به همراه دارد. زمانی که انجام آرزویی برای خودتان دیر شده است، امکان تحقق آنرا برای دیگری فراهم کنید.

خروج از نسخه موبایل
رفتن به نوار ابزار